سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه اطلاع رسانی مباشر
کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم چه هیچ کس نیست جز که در فتنه‏اى است ، لیکن آن که پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده پناهد که خداى سبحان فرماید : « بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است » ، و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى ، و خشنود از آنرا آشکار نماید ، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها ، لیکن براى آنکه کارهایى که مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پدید آید ، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى‏شمارند ، و بعضى افزایش مال را پسندند و از کاهش آن ناخرسندند . [ و این از تفسیرهاى شگفت است که از او شنیده شده . ] [نهج البلاغه]
 
 

وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت و انحراف از آن خسران دنیا و آخرت است. سردار شهید محمد بروجردی

شب مرحله دوم عملیات والفجر8، کیا از خواب بیدار شد و گفت: «بچه ها، فردا من شهید می شوم». پرسیدم:«از کجا می دانی؟» پاسخ داد:«دوستان شهیدم را در خواب دیدم که با دسته گلی انتظار ورود مرا به جمع خود می کشند. لذا مطمئن هستم که به شهادت می رسم....» کیا آن روز به آرزوی دیرینش رسید.   شهید کیا مظفری

موسی مباشری ::: جمعه 93/10/5::: ساعت 9:51 عصر
 

ثامن تم:چفیه یعنی ....چفیه یعنی باز گمنامی شهید
از شهیدستان گمنامی رسید
گرچه نامش از زبانها دور بود
استخوان پیکرش پر نور بود
چفیه را سنگر نشینان دیده اند
چفیه را گلها به خود پیچیده اند
چفیه امضای گل آلاله هاست
چفیه تنها یادگار لاله هاست
چفیه رو انداز گلها بوده است
طایر پرواز دلها بوده است
چفیه تار و پود اشکی بی ریاست
مرهم زخمان شیر کربلاست
چفیه را زهرا(س)به گلها هدیه کرد
چفیه را اشک شهیدان چفیه کرد
چفیه ها بوی شهادت می دهند
بوی دوران شرافت می دهند
چفیه یعنی باز گمنامی شهید
با هزاران ناز عطرش می رسید
عطر گمنام عطر یاس ساقی است
چفیه هم مانند چادر خاکی است...


موسی مباشری ::: شنبه 92/5/26::: ساعت 9:17 صبح
 

غافلگیری به روش حاج همت

تمام راه حاج همت حرفی نزد. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه لای شوخی هایی که می کردند نتوانستند حرفی از همت بشنوند. او تنها می گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»

 

شهید محمد ابراهیم همت روز دوازدهم فروردین 1334 در شهر رضا به دنیا آمد. حاج همّت در خرداد 1359 برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. محمد ابراهیم مدتی به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاوه مشغول بود و پس از مدتی به عنوان فرمانده سپاه پاوه به جنگ پرداخت.

 

شهید همت به همراه حاج احمد متوسلیان به دستور فرمانده کل سپاه مأمور تشکیل تیپ محمد رسول الله(ص) شدند. حاج احمد به عنوان فرمانده تیپ و شهید حاج همت به عنوان مسئول ستاد تیپ فعالیت می کردند.

 

پاییز سال 1360 حاج همت به همراه تنی چند از سلحشوران جنگ و از جمله حاج احمد متوسلیان به سفر روحانی حج مشرف شدند. محمد ابراهیم در عملیات مسلم بن عقیل و محرّم با مسئولیت فرمانده قرارگاه فعالیت می کرد. او در مدّت فرماندهی تیپ محمد رسول ا...(ص) که بعد به لشکر 27 تبدیل شد در چندین عملیات به صورت خط شکن وارد شد. شهید همت سر انجام در عملیات خیبر که در اسفند 1362 آغاز شد به فیض شهادت نائل شد.

 

*اوایل بهمن ماه 1362 بود. حاج همت وارد پادگان شد و تعدادی از نیروهای اطلاعات عملیات لشگر را در کنار خود جمع کرد و با آنها حرف زد. روز بعد با همان نیروها به سفری که هیچ کس نمی دانست رفت و پس از دو روز بازگشتند. هرکدام از نیروهای لشگر از آن گروه می پرسیدند کجا رفتند، هیچ کدام حرفی نمی زدند. بار دوم حاج همت تعداد دیگری را با خود برد. آنها مسئولان لشگر بودند. همگی سوار یک ماشین نظامی شدند و از دو کوهه بیرون زدند. هنوز فاصله زیادی از پادگان نگرفته بودند که همراهان حاج همت از وی محل مأموریت شان را پرسیدند.

 

همت گفت: «خواهید فهمید.» ماشین از اندیشمک گذشت و راه اهواز را در پیش گرفت. هر کدام از نیروها جبهه و شهری را حدس می زد. اما وقتی ماشین به اهواز رسید و راه خود را به طرف جاده اهواز خمرشهر ادامه داد، کسانی که حدس می زدند به سمت سوسنگرد، آبادان و یا محورهایی که پیش از اهواز به آن جا راه داشت می روند، حرفشان را پس گرفتند. تمام راه حاج همت حرفی نزد. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه لای شوخی هایی که می کردند نتوانستند حرفی از همت بشنوند. او تنها می گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»

 

آنها نزدیک به 50 کیلومتر از اهواز فاصله گرفته بودند. راننده فرمان را به طرف جاده ای که به جفیر می رفت چرخاند. دیگر مقصد قابل پیش بینی بود. همت به آرامی سرش را برگرداند و با لبخندی دلنشین خطاب به سرنشینانی که روی صندلی عقب نشسته بودند گفت: «میریم، طلائیه!» یکی از آنها با لحن خاصی گفت: «نمی گفتی هم می دانستیم.»

 

حاج همت و دوستانش به جفیر رسیدند و ماشین جلوی یکی از پاسگاه های مرزی توقف کرد. همگی از ماشین پایین آمدند. حاج همت به جای راننده نشست و از باقی سرنشینان خواست همان جا منتظر بمانند تا برگردد.

 

همت به طرف قرارگاه رفت. محلی که هدایت و هماهنگی نیروهای تازه وارد برای عملیات آینده را بر عهده داشت. نیروهای عراقی در جزیره مجنون بودند، اما از آنجا که منطقه با تلاقی بود و نیزارهای بلند آب هور را پوشانده بود، احتمال هیچ گونه تحرکی از سوی نیروهای ایران در آن جا را نمی دادند. به همین سبب گاه و بی گاه توپخانه ای که در جزیره مستقر بودند، گلوله را به سوی جفیر شلیک می کرد. صدای گلوله در دشت می پیچید و چند لحظه ای بعد همه جا ساکت می شد.

 

یک ساعت بعد همت بازگشت و همراهانش را با خود به قرارگاه برد. در بین راه به آنها خبر داد که عملیات بعدی در منطقه طلائیه و جزایر شمالی و جنوبی مجنون و به طور کلی شرق بصره انجام خواهد گرفت. منطقه عملیاتی خیبر از لحاظ موقعیت جغرافیایی در شمال بصره واقع شده و شمال به العزیز و روستای البیضه و الصخره، از جنوب به نشوه و طلائیه، از غرب به جاده العماره بصره و از شرق به حاشیه ساحلی هور که نزدیک جاده سوسنگرد طلائیه است، منتهی می گردد موقعیت های مزبور در خشکی شرق دجله، جنوب جزایر مجنون و داخل هور قرار دارد.

 

هورالهویزه از آب های راکد تشکیل شده و آب رودخانه های دجله، کرخه نور، طیب، دویرج و باران های فصلی داخل آن می شوند، وجود نیروها و شکل طبیعی آن موجب شده که راه های معینی برای تردد قایق ها ایجاد شود که اصطلاحا آبراه نامیده می شوند. مهمترین نقاط هور، جزایر شمالی و جنوبی هستند که از لحاظ اقتصادی و نظامی بسیار حائز اهمیت می باشند. پل های الغدیر، القرنه و نشوه که بر روی بصره العماره واقعند و نیز رودخانه دجله از جمله نقاط مهم آن منطقه به شمار می روند.

 

از آنجا که ارتش عراق تصور نمی کرد ایران از منطقه هور دست به انجام عملیات بزند در داخل جزایر مجنون نیرویی در حد یک گردان از جیش الشعبی قرار داشت. در محور شمال (العزیز رطه) و محور جنوبی (القرنه) نیز نیروهای مرزی به عنوان افراد باشگاه مستقر بودند. فقط از محور طلائیه خط دفاعی مستحکم همراه با موانع و کانال وجود داشت. در محور زید نیز موانع و خطوط دفاعی دشمن از پیچیدگی خاصی برخوردار بود.

 

با هدف تصرف بصره دو محور مستقل برای انجام عملیات انتخاب شد هورالعزیز و زید برای محور هور قرارگاه نجف (سپاه) و برای محور دیگر قرارگاه کربلا (ارتش) در نظر گرفته شدند. این تفاوت که عملیات اصلی و تعیین کننده در هور بود. همت در رابطه با شناسایی منطقه و دقتی که کلیه نیروهای شناسایی و فرماندهان به کار برده بودند، می گوید: این قدر روی جزئیات کار پیش بینی شده بود که حد نداشت. حفاظت واقعا شدید بود.

 

همت همچنین درباره ویژگی منطقه عملیاتی خیبر و اهمیت آن از نظر دشمن می گوید:

 

ما خیلی اصرار روی بغداد داشتیم. ولی در مورد بغداد باید اول جمع آوری اطلاعات و عکس برداری و غیره انجام بشه تا بشه از بغداد شروع کرد ولی اینجا گلوگاهه. خرخره صدامه، تمام زندگیش از دریا می گذرد. از خور عبدالله، موشک گذاشتن و روزی نیست که موشک نزند. صدور نفتش از این جاست از نظر اقتصادی براش مهمه.

 

همت در روزهای پایانی بهمن ماه 1362 دوکوهه را به قصد اسلام اباد ترک کرد. این سفر آخرین دیدار او و خانواده اش بود. شرح این دیدار از بخش های شنیدنی و خاطرات همسر وی می باشد.

 

نزدیک غروب خسته از راه رسید. سر و رویش خاکی بود. لباسش بوی خاک گرفته بود. هر بار که از راه می رسید احساس می کردی با خاک انس بیشتری پیدا کرده است. آن شب آرام تر از گذشته بود. انگار حرفی برای گفتن نداشت. نگاهش را از من دزدید. زود خوابید. بالای سرش نشستم. چشم هایش را بست به چهره اش خیره شدم. برای اولین مرتبه دیدم حاجی پیر شده است. در صورتش چین هایی به چشم می خورد نه از آن چین هایی که همه ما می شناسیم و صدها بار به چشم خود دیده ایم. بچه ها مهدی و مصطفی در خواب بودند. من به برخورد وی فکر می کردم. به جملاتی که بارها از دهان او شنیده بودم. هنوز به تو ملتمصم از خدا بخواه که محبت تو را از قلب من بردارد.

 

آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز است. به خودم لرزیدم یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب ... آخرین دیدارمان باشد. حاجی گفته بود صبح روز بعد ماشین ساعت 6:30 جلو منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد اما ماشین نیامد. ساعت هفت صبح راننده تنها رسید. او گفت: ماشین دچار نقص فنی شده حاجی تا ساعت 9 صبح در خانه ماند دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید به رختخواب گوشه اتاق تکیه داد و نشست. انگشتانش را به هم حلقه زد و زانوانش را بغل گرفت. حالتی گرفته و غمگین داشت. مهدی در حالی که یک قوری در دست گرفته بود بابا بابا مرتب می گفت و دور اتاق می چرخید. گاه نیز خود را به پدرش نزدیک می کرد اما حاجی عکس العملی از خود نشان نمی داد. از سردی نگاهش طاقتم طاق شد. رو به وی کردم و گفتم این دفعه تو خیلی نسبت به ما بی عاطفه شدی حالا من هیچ لااقل به خاطر این بچه رعایت کن.

 

حاجی سکوت کرد و تنها صورت خود را به سمتی دیگر چرخاند نمی توانستم تمام چهره اش را ببینم. قدری جابجا شدم او را تماشا کردم. قطرات پیوسته اشک را که از گونه هایش جاری بود دیدم.

 

ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود. به یاد دارم در سفرهای قبل بند پوتین های خود را در بیرون از خانه در ماشین می بست. ولی آن روز در نهایت خونسردی جلو در نشست و پس از آنکه پوتین های خود را پوشید آرام آرام بندهای آن را گره زد و مهیای رفتن شد. وقت خداحافظی سرش را به زیر انداخت و گفت: خدا را شکر ماشین دیر آمد توانستم بیشتر پیش شما باشم. خب دیگه ما رفتیم.

 

کجا؟

 

جایی که باید می رفتیم اگه ما رو ندیدی حلالمون کن.

 

معنی حرف های او را کاملا می دانستم با این حال گفتم امکان نداره که شهید بشی.

 

پرسید: چه طور مگه؟

 

گفتم: باور نمی کنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد.

 

حاجی رفت و من و مهدی و مصطفی او را تا جلوی در خانه بدرقه کردیم. وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید. احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت.

 

پس از عملیات والفجر 4 لشکر محمد رسول الله (ص) برای بازسازی و سازمان دادن به گردان ها از غرب به تهران رفت. در آنجا به کلیه نیروهای بسیجی پایان ماموریت داده شد و سایر نیروهایی که از یگان های دیگر به لشکر مامور شده بودند به لشکرها و تیپ های مربوطه بازگشتند.

 

تنها قریب هشت صد نیروی سپاهی که از یگان های خود به لشکر منتقل شده بودند باقی ماندند. در این میان تعدادی از مسئولان عمده لشکر نیز رفتند و تعداد معدودی از جمله سیدرضا دستواره، عباس کریمی، محمد عبادیان، اکبر زجاجی و دو سه نفر دیگر از نیروهای قدیمی در لشکر ماندگار شدند.

 

از آنجا که پیشتر بازسازی لشکر و شکل گیری نیروها در مناطق عملیاتی و یا نزدیک به فضای جبهه ها صورت می گرفت این بار نیز به دلیل کمبود فضای آموزش نیروها در پادگان ولی عصر (عج) تهران و عدم هماهنگی در جمع آوری نیروها راس ساعت مقرر، مشکلاتی فراهم شد.

 

در جلسه ای با حضور سیدرضا دستواره، همت و فرماندهان گردان ها و تیپ در تهران تشکیل شد. مقرر گردید تمامی نیروها بازمانده در لشکر از تهران کنده شود و به منطقه سرپل ذهاب بروند.

 

چند روز بعد نیروها به منطقه اعزام شدند و در اطراف ارتفاعات بشکان، تیره کوه، شاخ شووالدری و توشاب مستقر شدند و مسئولان لشکر، کار بازسازی و سازماندهی تیپ ها و گردان ها را آغاز کردند اما مدتی بعد به علت سرد شدن هوا و رسیدن فصل زمستان به دستور حاج همت نیروها به دو کوهه فرستاده شدند.

 

از یک سو خستگی نیروهای قدیمی لشکر از سوی دیگر همزمان شدن شکل گیری گردان های طرح لبیک یا خمینی یا ایام 22 بهمن و بالاتر از این ها شهادت بیش از 22 فرمانده گردان و فرمانده تیپ در عملیات های قبل لشکر را دچار فقدان فرمانده کارآزموده کرده بود.

 

از این رو نیروهای کار کشته و باقی مانده در لشکر اعتقاد داشتند گردان ها دچار کمبود نیروی کادر هستند و در صورت تشکیل آنها نخواهند توانست در عملیات بعد به درستی عمل کنند. این حرف ها تا حدود زیادی درست بود زیرا هر گردان باید دارای 9 مسئول دسته، 6 معاون گروهان، 3 مسئول گروهان، 2 معاون گردان و یک فرمانده گردان مطمئن باشد و حاج همت در زمانی کوتاه قادر به تامین چنین نیرویی نبود با این وجود به مسئولان لشکر سفارش کرد تا آنجا که می توانند گردان ها را سر و سامان دهند و آنها نیز پذیرفتند. مدتی بعد از سوی قرارگاه نجف و خاتم الانبیا منطقه عملیاتی جدید اعلام گردید و لشکر با حفظ اسرار نظامی و رعایت مقررات ویژه مربوط به عملیات وارد منطقه عملیاتی خیبر شد. این در حالی بود که تازه مسئولان لشکر توانسته بودند گردان ها را سر و سامان دهند. ولی به لحاظ تامین کادر فرماندهی گردان ها در مضیقه بودند حال آنکه تنها کمتر از 10 روز به آنها فرصت داده شد تا تکمیل نیروهای مورد نیاز خود منطقه را شناسایی کرده و نسبت به نقشه عملیاتی توجیه شوند. به سفارش حاج همت مسئولان لشکر و گردان ها با توکل به خدا و اطمینان قلبی اقدام به تکمیل گردان های خود کردند و آموزش بسیار فشرده ای را برای نیروها تدارک دیدند.

 

با توجه به شهادت اکبر حاجی پور و عباس ورامینی در والفجر 4 حاج همت برنامه جدیدی طراحی نمود و بر اساس شرح وظایفی که به فرماندهان تیپ ها داده شد هیچ کدام از تیپ های لشکر دارای ستاد نبوده و مجموعه تیپ های لشکر نیز از سه تیپ به دو تیپ تقلیل یافته و هر تیپ دارای پنج گردان شد.

 

بدین ترتیب لشکر را یازده گردان به نام های عمار، میثم، مقداد، حبیب، کمیل، مسلم بن عقیل، بلال، ابوذر، مالک، سلمان و حمزه تشکیل دادند.

 

رضا دستواره در این باره می گوید: «در طول جنگ سابقه نداشت که ما به این سرعت بخواهیم گردان تشکیل بدهیم و وارد عملیات بشویم؛ زیرا فرصت هماهنگی نیروها و شناسایی آنها حتی برقراری ارتباط میان مسئولان گردان ها با فرمانده گردان و حتی فرمانده تیپ ها وجود نداشت.»


موسی مباشری ::: سه شنبه 92/1/6::: ساعت 8:5 صبح
 

چهل حدیث در مورد شهید و شهادت

شهادت

1. بالاترین نیکیها

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.

رسول خدا(ص) می فرماید :

بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.

وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21

 

 

2. برترین مرگها

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

اشرف الموت قتل الشهاده

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

شهادت برترین مرگهاست.

بحارالانوار، ج67، ص8، حدیث4

 

3. مرگ برتر

قال امیر المومنین علیه السلام :

ان الموت طالب حثیت لایفوته المقیم و لا یعجزه الهارب ان اکرم الموت القتل.

حضرت علی علیه السلام فرمود :

مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است((همه را دریابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است.

نهج البلاغه، خطبه123

 

4. برترین قتل شهادت است

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

اشرف القتل قتل الشهدآء.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

والاترین قتل، کشته شدن شهیدان است.

نهج الفصاحه، ص668

 

5. هزار ضربه شمشیر به از مرگ در بستر

قال امیر المومنین علیه السلام :

و الذی نفس ابن ابی ابیطالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش.

حضرت علی علیه السلام فرمود :

قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است.

بحار الانوار، ج97، ص40، حدیث44

 

6.شهادت، نه مرگ در بستر

قال امیر المومنین علیه السلام :

ایها الناس ان الموت لا یفوته المقیم و لایعجزه الهارب لیس عن الموت محیص و من لم یمت یقتل و ان افضل الموت القتل، والذی نفسی بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی فراش.

حضرت علی علیه السلام فرمود :

ای مردم همانا ایستادگان و فراریان را از مرگ گریزی نیست و هر کس به مرگ طبیعی نمیرد کشته می شود و شهادت بهترین مرگ است و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشیر آسانتر است بر من از مرگ در بستر.

وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث12

شهادت

7. شهادت کرامت است

قال السجاد علیه السلام :

القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده.

حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :

کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.

بحار الانوار، ج45، حدیث118

 

8. شهادت آرزوی اولیاء

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

والذی نفسی بیده ((لولا ان رجالا من المومنین لاتطیب انفسهم)) لوددت انی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا ثم اقتل ثم احیا ثم اقتل، ثم احیا ثم اقتل.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

قسم به آنکه جانم به دست اوست((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم.

صحیح بخاری، ج4، ص21، باب تمنی الشهاده

 

 

9. روزی شهادت

قال امیر المومنین علیه السلام :

من دعائه علیه السلام لمّا عزم علی لقا القوم بصفّین :

اللّهم ربّ السّقف المرفوع … ان اظهرتنا علی عدونا فجنّبنا البغی و سدّدنا للحق و ان اظهرتهم علینا فارزقنا الشَّهاده و اعصمنا الفتنه.

حضرت علی علیه السلام فرمود :

خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار.

نهج البلاغه، خطبه170

 

 

10. فرجام سعادت و شهادت

عن امیر المونین علیه السلام :

و انا اسال الله بسعه رحمته و عظیم قدرته علی اعطاء کل رغبه … ان یختم لی و لک بالّسعاده و الشّهاده.

 

حضرت علی علیه السلام در پایان عهدنامه خود به مالک اشتر نوشت :

من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش(بر آنکه هر چه بخواهد عطا می کند) می خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد.

نهج البلاغه نامه53

 

11.شهادت در راه خدا

دعا امیر المومنین علیه السلام لهاشم بن عتبه فقال :

اللّهم ارزقه الشّهاده فی سبیلک و المرافقه لنبیّک.

حضرت علی علیه السلام در دعای خود به هاشم بن عتبه فرمودند :

خداوندا، شهادت در راهت را و همراهی با پیامبرت را به او روزی کن.

نهج السّعاده، ج2، ص108

 

12.همسایگی با شهدا

قال امیر المومنین علیه السلام :

… نسال الله منازل الشهداء و معایشه السّعداء و مرافقه الانبیاء.

حضرت امام علی علیه السلام فرمود :

  از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می کنم.

نهج البلاغه، خطبه23

 

13. عشق به شهادت

قال امیر المومنین علیه السلام :

فو الله انی لعلی الحق. و انی للشّهاده لمحبّ.

حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود :

 پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت.

شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100

شهادت

14. امید شهادت در جبهه

قال امیر المومنین علیه السلام :

و الله لولا رجائی الشّهاده عند لقائی العدوّ لوقد حمّ لی لقاءه لقرّبت رکابی، ثمّ شخصت عنکم فلا اطلبکم ما اختلف جنوب و شمال.

حضرت امام علی علیه السلام فرمود :

به خدا قسم اگر آرزوی شهادت را در پیکار با دشمن نمی داشتم،(که ای کاش زودتر فراهم آید) بر مرکب خود سوار می شدم و از میان شما کوچ می کردم و تا باد شمال و جنوب بوزد (برای همیشه) در جستجوی شما نمی پرداختم.

شرح نهج البلاغه، ج7، ص285، خطبه118

 

15. در ردیف شهیدان

قال السّجاد علیه السلام :

 حمدا نسعدبه فی السّعداء من اولیائه و نصیر به فی نظم الشّهداء بسیوف اعدائه.

حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود :

سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبختی قرار گیریم و بواسطه آن در ردیف شهیدان با شمشیر دشمنانش در آئیم.

صحیفه سجّادیه، ج41، دعاء1

 

16. شهادت طلبی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

من طلب الشّهاده صادقا اعطیها و لولم تصبه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

هر کس از روی صدق شهادت را طلب کند، خداوند به او ((ثواب)) آن را عطا خواهد کرد، هر چند به شهادت نرسد.

کنز المعال، ج4، ص421، حدیث11210

 

17. تبریک به شهیدان

قال امیر المومنین علیه السلام :

انّ الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیه منیّته کما کتب الله له فطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته.

حضرت امام علی علیه السلام فرمود :

خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنسان که او مقدّر کرده است می رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشتگان راه اطاعت او.

نهج السعاده، ج2، ص107

شهادت

18. خون شهید

انّ علیّ ابن الحسین علیه السلام کان یقول : قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

ما من قطره احبّ الی الله عزّوجلّ من قطره دمٍ فی سبیل الله.

امام زین العابدین علیه السلام پیوسته از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود:

هیچ قطره ای در نزد خداوند دوست داشتنی تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود نیست.

وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث11

 

19. شهید درد جراحت را احساس نمی کند

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

الشّهید لایجد الم القتل الّا کما یجد احدکم مسّ القرصه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

شهید درد کشته شدن را احساس نمی کند، مگر در حدّی که یکی از شما پوست دست خود را بین دو انگشت فشار دهد.

کنز المعال، ج4، ص398، حدیث11103

 

20. آمرزش گناهان شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

للشّهید سبع خصال من الله اوّل قطره من دمه مغفور له کلّ ذنب.

حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود، اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست بواسطه اولین قطره خونش.

وسائل الشیعه، ج11، ص9، حدیث20

 

21. شهادت، کفّاره گناهان

قال الباقر علیه السلام :

اوّل قطره من دم الشّهید کفّاره لذنوبه الّا الدَّین فانّ کفّارته قضاءه.

امام باقر علیه السلام فرمود :

اولین قطره خون شهید کفاره گناهان اوست مگر بدهیها، که کفاره آن ادای آن است.

وسائل الشیعه، ج13، ص85، حدیث5

 

22. موجب آمرزش گناهان

قال الصادق علیه السلام :

من قتل فی سبیل الله، لم یعرّفه الله شیئاً من سیئاته.

امام صادق علیه السلام فرمود :

کسی که در راه خدا کشته شود، خداوند هیچ یک از گناهان او را به روی او نمیآورد.

وسائل الشیعه، ج11، ص9، حدیث19

 

23. شهید غسل و کفن ندارد

قال النّبی صلی الله علیه و آله : فی شهداء احد :

زمّلوهم بدمائهم و ثیابهم.

پیامبر اکرم درباره شهدای اُحُد فرمودند :

آنها را با همان خونهایشان و لباس های خودشان دفن کنید.

وسائل الشیعه، ج2، ص701، حدیث11

شهادت

24.دفن با جامه خونین

عن امیر المومنین علیه السلام قال :

لمّا کان یوم بدرٍ، فاُصیب من اصیب من المسلمین، امر رسول الله بدفنهم فی ثیابهم، و ان ینزع عنهم الفراء، و صلیّ علیهم.

حضرت علی علیه السلام فرمود :

در روز بدر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به کسانی که از مسلمانان به شهادت رسیده بودند، دستور داد که آنها را با لباسهایشان دفن کنند، و تنها لباسهای چرمین را از تنشان بیرون آوردند، و سپس بر آنها نماز خواند.

بحار الانوار، ج82، ص6، حدیث 5

 

25. گلگون کفنان

عن اسماعیل بن جابر و زُراره عن ابی جعفر علیه السلام :

قال : قلت له کیف رایت الشّهید یدفن بدمائه؟ قال : نعم فی ثیابه بدمائه و لا یحنّط و لا یغسّل و یدفن کما هو …

از اسماعیل بن جابر و زراره نقل شده است که : از امام صادق سوال کردم، نظر شما در این باره چیست که شهید با بدن خون آلود دفن شود؟ حضرت فرمود : آری شهید بدون غسل و حنوط، در لباس خونین خود همانگونه که هست دفن می شود.

وسائل الشیعه، ج2، ص700، حدیث8

 

26. شهید سوال قبر ندارد

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

من لقی العدوّ فصبر حتّی یقتل او یغلب لم یفتن فی قبره.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

هر کس رو در روی دشمن قرار گرفت((با دشمن درگیر شد)) و استقامت کرد تا کشته و یا پیروز شد، در قبر مورد آزمایش قرار نمی گیرد((از او سوال نمی شود)).

کنز المعال، ج4، ص313، حدیث10662

 

27.آثار شهادت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

یعطی الشّهید ستّ خصال عند اوّل قطره من دمه :

یکفّر عنه کلّ خطیئه ویری مقعده من الجنه و یزوّج من حور العین و یؤمّن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر و یحلّی حلّه الایمان.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

1-با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده می شود.

2-جایگاه خود را در بهشت می بیند.

3-از حوریان با او ازدواج می کنند.

4-از وحشت بزرگ روز قیامت در امان می باشد.

5-از عذاب قبر ایمن است.

6-به زیور ایمان آراسته می گردد.

کنز المعال، ج4، ص410، حدیث1152

 

 28. معافیت از سوال قبر

سُئل النّبی صلی الله علیه و آله :

مابال المومنین یفتنون فی قبورهم الّا الشّهید؟ فقال : کفی ببارقه السّیوف علی راسه فتنهً.

از پیامبر اکرم سوال شد :

چگونه است که همه مومنین در قبر مورد سوال و امتحان قرار می گیرند مگر شهید؟

حضرت فرمود : امتحانی که در زیر برق شمشیر داده است، برای او کافی است.

کنز المعال، ج4،ص407، حدیث11138 و ص595، حدیث11741

 

29. شفاعت شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

یشفع الشّهید فی سبعین من اهله.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند.

کنز المعال، ج4، ص401، حدیث 11119

 

30. مقام شفاعت

عن الصّادق علیه السلام عن آبائه علیه السلام انّ رسول الله قال :

ثلاثه یشفعون الی الله یوم القیامه فیشفّعهم : الانبیاء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء.

امام صادق علیه السلام از پدران خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمود :

سه گروهند که روز قیامت شفاعت می کنند و شفاعت آنها مورد پذیرش خداوند قرار می گیرد، انبیاء و علما و شهداء.

بحار الانوار، ج97، ص14، حدیث24

 

31. اول کسی که وارد بهشت می شود

عن الرّضاء علیه السلام عن آبائه علیه السلام، قال، قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

افضل الاعمال عند الله ایمان لا شکّ فیه و غزو لاغلول فیه و حجّ مبرور و اوّل من یدخل الجنّه شهید.

امام رضا علیه السلام از پدران خود علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرمود :

برترین اعمال نزد خداوند، ایمانی است که در آن تردیدی نباشد و رزم و پیکاری که در آن خیانت در ((غنیمت)) نباشد و حج مقبول . و اولین کسی که وارد بهشت می شود شهید است.

بحار الانوار، ج66، ص393، حدیث75

 

32. آرزوی شهید

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

ما من احدٍ یدخل الجنّه یحبّ ان یرجع الی الدّنیا و له ما علی الارض من شییءٍ الّا الشّهید. فانّه یتمنّی ان یرجع الی الدّنیا فیقتل عشر مرّاتٍ لما یری من الکرامه.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

از افرادی که وارد بهشت می شوند هیچکس آرزوی بازگشت به دنیا را ندارد گر چه تمام آنچه در زمین است از آنِ وی شود، مگر شهید که او به سبب کرامتی که در شهادت می بیند آرزو می کند به دنیا برگردد و دهها مرتبه در راه خدا کشته شود.

صحیح بخاری، ج4، ص26

 

33. برترین شهدا

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

افضل الشّهداء الّذین یقاتولن فی الصّف الاوّل فلا یلفتون وجوههم حتّی یقتلوا، اولئک یتلبّطون فی الغرف العلی من الجنّه یضحک الیهم ربّک فاذا ضحک ربّک الی عبدٍ فی موطن فلا حساب علیه.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

برترین شهیدان کسانی هستند که در صف اول((خط مقدم)) پیکار می کنند و روی بر نمی گردانند تا کشته شود، اینها هستند که جایگاه آنان غرفه های عالی بهشت است، و خداوند بر آنها متبسّم است و اگر خداوند بر بنده ای تبسّم کند((خشنود شود)) هیچ حسابی بر او نیست.

کنز المعال، ج4، ص401، حدیث11120

 

34. شهید دریا

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

شهید البحر مثل شهید البرّ …

و انّ الله عزّوجلّ وکّل ملک الموت بقبض الارواح الّا شهید البحر فانّه یتولّی قبض ارواحهم.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود :

شهید در جنگ دریایی مثل شهید در جنگ و جهاد در خشکی اجر دارد و خداوند ملک الموت را برای قبض روح همه افراد مامور ساخته است، مگر شهیدان جنگ دریایی که آنقدر مقام و فضیلت دارند که خداوند، خودش ارواح آنها را قبضه می کند.

سنن ابن ماجه، ج2، ص928، حدیث 2778

شهادت

35. خانواده شهید

قال علی علیه السلام عن قول رسول الله صلی الله علیه و آله :

 و یقول الله عزّوجلّ انا خلیفته فی اهله و من ارضاهم فقد ارضانی و من اسخطهم فقد اسخطنی.

حضرت امیر علیه السلام در ادامه حدیثی مفصّل که در باب مقام شهید از قول رسول خدا بیان داشته اند می فرماید :

خداوند می فرماید من جانشین شهید در خانواده او هستم، هر کس رضایت آنها را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

 

36. دیگرشهیدان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

من ارید ماله بغیر حقّ فقاتل فهو شهید.

پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

هر کس مالش مورد سوء قصد قرار گیرد و برای دفاع از آن مبارزه کند و کشته شود شهید است.

کنز المعال، ج4، ص429، حدیث11201

 

37. شهیدان دفاع

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

من قاتل دون نفسه حتّی یقتل فهو شهید و من قتل دون ماله فهو شهید

و من قاتل دون اهله حتّی یقتل فهو شهید و من قتل فی جنب الله فهو شهید.

پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

هر کس برای دفاع از جان و مال اهل و عیال خود پیکار کند و کشته شود شهید است و کسی که در راه قُرب به خدا کشته شود شهید است.

کنز المعال، ج4، ص420، حدیث11236

38. دفاع از مال

عن علیّ بن الحسین علیه السلام :

من اعتدی علیه فی صدقه ماله فقاتل فقتل فهو شهید.

امام زین العابدین علیه السلام فرمود :

هر کس به ظلم اموالش مورد تجاوز قرار گیرد و در برابر آن پیکار کند تا کشته شود شهید است.

وسائل الشیعه، ج11، ص93، حدیث11

 

 

39. کشته راه خدا

عن ابی عبدالله علیه السلام، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

من قتل دون عیاله فهو شهید.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند

هر کس در راه دفاع از بستگان خود کشته شود شهید است.

وسائل الشیعه، ج11، ص91، حدیث5

40. در رکاب امام

عن الرّضا علیه السلام فی کتابه الی المامون :

الجهاد واجب مع امام عادل و من قاتل فقتل دون ماله و رحله و نفسه فهو شهید.

امام رضا علیه السلام در نامه خود به مامون نوشت :

جهاد همراه امام عادل واجب است و هر کس پیکار کند و در راه دفاع از مال و ره توشه و جان خویش کشته شود شهید است.

وسائل الشیعه، ج11، ص35، حدیث10، تحف العقول، ص102


موسی مباشری ::: سه شنبه 91/9/28::: ساعت 10:57 صبح
 


موسی مباشری ::: پنج شنبه 91/6/30::: ساعت 8:29 عصر
 

توصیف مقام معظم رهبری از شهید بروجردی مسیح کردستان

چیزی که از شهید بروجردی در آنجا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من بوجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر می کند، مسئولیت و وظیفه است.

شهید محمد پدر دره گرگی معروف به « محمد بروجردی» در سال 1333 ش در یکی از روستاهای اطراف بروجرد به دنیا آمد. از هفت سالگی به همراه خانواده، ساکن تهران شد و در سال 1356، با هدف ضربه زدن به رژیم پهلوی، گروه «توحیدی صف» را تشکیل داد.

او در همان سال راهی نجف گردید و از طرف حضرت امام خمینی(ره)، مأمور آگاه کردن مردم از جنایات رژیم شد و در این سنگر به ایفای وظیفه پرداخت. گروه صف به فرماندهی محمد بروجردی، به هنگام ورود حضرت امام به میهن اسلامی و روزهای پس از آن، مسؤولیت حفاظت از جان امام را بر عهده گرفت.

با عزیمت امام به قم، بروجردی مسؤول زندان اوین شد. شهید بروجردی نقش مهمی در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت و خود از فرماندهانِ اولیه آن به شمار می‏رفت.

وی در سال 1358 ش برای فرونشاندنِ آشوب ضد انقلاب در کردستان، راهی این منقطه گردید و با اقامت چهار ساله خود در آن دیار، وضعیت این منطقه را سروسامان داد تا جایی که به مسیح کردستان شهرت یافت. شهید بروجردی در سال 1361، به عنوان فرمانده سپاه در غرب کشور، قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) را تشکیل داد و عملیات‏های نظامی را از این مکان، هدایت می‏نمود.

تا اینکه سرانجام این پاسدار غیور و فداکار، طی یکی از مأموریت‏های خود در نزدیکی شهرستان نقده بر اثر برخورد با مین، در 29 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد و پس از تشییعی باشکوه، در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

آنچه که پیش رو دارید سخنان مقام معظم رهبری پیرامون این شهید بزرگوار است:

«... مرحوم شهید بروجردی بسیار فعال بود. یکبار در سال 1359 یا اوایل 1360 رفتم منطقه غرب. ایشان آن وقت در باختران بود و من از نزدیک شاهد کار او بودم.

اما چیزی که از شهید بروجردی در آنجا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من بوجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر می کند، مسئولیت و وظیفه است.

برخی با احساسات شخصی و گروهی فکر می کردند یک نفر که با او موافقند، او را تقویت کنند و کسی را که با او مخالفند، با او مخالف کنند. اما شهید بروجردی هیچ گونه حرکتی که از آن حرکت، آدم احساس کند که در آن کار شکنی یا مخالفتی هست، انجام نمی داد و این، علاقه من به این شهید عزیز را خیلی بیشتر کرد.

من تصور می کنم روحیه آرامش و نداشتن حالت ستیزه جویی با دوستان و گذشت و حلم در مقابل کسانی که تعارض های کاری با او داشتند نشانه آن روح عرفانی شهید بود. معاشرت که بتوانم جزئیات حالات عرفانی او را بدست بیاورم، متأسفانه نداشتم؛ ولی برخورده و رفتارها نشان دهنده معنویات و روحیات افراد هستند.»


موسی مباشری ::: شنبه 91/3/6::: ساعت 11:1 عصر
 


    امروز :جمعه31خرداد1387

   خبرگزاری لیبی: 30 هزار م
 

نماهنگ ویژه ی شهدای مؤتلفه  

                                  لینک زندگینامه                                         


سلام بر مسافران غریب
آمار شهدای منتقل شده به روی سایت صبح
در تاریخ
13/3/87 

معرفی 81 شهید دفاع مقدس
معرفی 1 شهید
ترور
معرفی 18 شهید مبارزه با ضد انقلاب و اشرار

معرفی 1 شهید تا بهمن 57




موسی مباشری ::: جمعه 87/3/31::: ساعت 10:59 عصر
 

دل خوشیم که رهبرمان از تبار بسیجیان است

دراین پایگاه درخصوص موضوعات زیر میتوانید مطالب جالبی مطالعه کنید



 


 



 


 


 


 


 


 


 


 

 

 

 

 


موسی مباشری ::: دوشنبه 87/1/12::: ساعت 4:7 عصر
<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 67
بازدید کل : 185487
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
پایگاه اطلاع رسانی مباشر
.:: لینک دوستان ::.
.:: لوگوی دوستان::.

.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت